شهرت هر دیاری و یا منطقهای از کشور عزیزمان که عالمگیر میشود و گردشگران داخلی و خارجی را برای بازدید جذب میکند، اماکن تاریخی و دیدنی است یا منطقه خوش آب و هوا و سرسبز و خرم که مصادف با چند روز تعطیلات رسمی، سیل جمعیت سرازیر شده و اقتصاد آن شهر به رشد و شکوفایی میرسد و این گردشگری بهانهای است برای رونق کسب و کار، برای شناسایی آثار باستانی استان کویری ما به ویژه سمنان که به مهد عارفان و وارستگان مشهور است برای مسافران رهگذری که عبور میکنند لازم است تمهیداتی نوین اندیشید و طرح نو درانداخت تا از دیگر استانها عقب نمانیم.
هر چند که سالهای قبل برای اقامت موقت یا چند روزه مسافران، به ویژه زائران حضرت امام رضا (ع) امکانات و اقامتگاه مناسب توسط مدیران ارشد تدارک دیده نشده و در حال حاضر مرکز استان از کمبود مسافرخانه رنج میبرد و برخی مهمانپذیرها تعطیل شده و یا تغییر کاربری داده اند.
با این شرایط بغرنج اسکان حتی کوتاه مدت چگونه میتوانیم تعدادی از مسافران را همراه با خانواده و اطفال آنها در شب و در این فصل سرد زمستان پذیرا باشیم؟ این در حالی است که بیشتر مسافران عبوری به این کمبود اسکان و یا مهمانپذیر شهرمان آگاهند.
مرکز شهر سمنان که از مهمترین آثار تاریخی، دیدنی اعم از مسجد جامع، مسجد امام، موزه حضرت، پهنه، بازار، خانههای قدیمی کلانتر، تدین، رنجبران و طاهری برخوردار است، گردشگران استفاده از سرویسهای بهداشتی محروم اند، با توجه به اینکه اطراف مسجد تاریخی سلطانی (بازار) مدتها قبل برای اجرای طرح جدید، محوطه خاکی و مخروبه راکد مانده است آیا مرمت و بازسازی اخیر محوطه پارکینگ مسجد سلطانی و اجرای طرح اخیر، با سبک و سیاق سنتی بافت قدیم اطراف بازار و تکیه پهنه سنخیت دارد؟ ایجاد پلهها و ساخت سکوهای اطراف آیا عبور برای سالمندان که هر روز و هر ساعت بارها و بارها از آن مسیر پررفت و آمد میگذرند دشوار و خطرآفرین نیست؟ اگر به آثار باستانی و میراث کهن دیارمان و دیگر شهرهای استان برای حفظ ابنیه تاریخی اهمیت ویژهای قائل هستیم که به راستی چنین است مقبره شیخ علاءالدوله سمنانی را دریابیم که سالهای قبل تاکنون برای مرمت و بازسازی « برج احرار » هیچ اقدامی صورت نگرفته و در معرض تخریب و ویرانی است و هر لحظه این آثار که ثبت ملی شده امکان ریزش و خطر جانی برای بازدیدکنندگان دارد.
حال از محوطه مخروبه و سرویسهای بهداشتی و غیربهداشتی و علفهای هرزه و خار و خاشاک و تلی از خاکروبه بگذریم که در شأن و شوکت این شیخ نامدار و عارف بزرگ اواخر قرن هفتم و اوایل قرن هشتم هجری و صاحب کرامات نمیباشد که در سال ۶۸۷ هجری روزگاری را در خدمت شیخ عبدالرحمن اسفراینی، مرشد خود با ریاضت و عبادت و حقگویی گذرانیده و کسب فیض نموده است. آیا این عارف نامدار برای ارشاد و تعلیم و تربیت و مجاهدت فرزندان این آب و خاک در راه اسلام و یکتاپرستی حق بزرگی ندارد؟
که صاحبان اندیشهای را همچون عبداله گرجستانی، شمسالدین گیلانی، شیخ خلیفه مازندرانی و شاعر معروف خواجوی کرمانی از محضر فیض بخش این شیخ مشهور در صوفیآباد سمنان خوشههای ادب و دانش چیده و به مقام شامخ دست یافتند و امروزه چون خورشیدی تابناک در ادبیات و عرفان کشور و جهان میدرخشند؟
همانطوری که شیخ علاءالدوله سمنانی در رساله ی مفتاح مینویسد : « هزار طبق کاغذ در راه رسم تصوف سیاه کردم و صدهزار دینار املاک و میراث پدری، صرف مریدان و صوفیان کردم. »
انتظار میرود با توجه به اینکه اعتبار سمنان و شهرهای استان میراث و آثار باستانی اجداد ما به یادگار مانده، نسبت به حفظ این ابنیه تاریخی برای جذب گردشگری و ایجاد شغلهای مناسب و درآمدزایی بکوشیم که این میراث باستانی قرنها پابرجاست.