«و خدای تو حکم فرموده که جز او را نپرستید و بر پدر و مادر نیکویی کنید، اگر یکی از آنان یا هر دو به سنین کهولت و سالخوردگی رسیدند، زینهار کلمه ای که رنجیده خاطر شوند، نگویید و کمترین آزار به آنان نرسانید و با آنها با اکرام و احترام سخن بگوئید.» سوره اسرا آیه ۲۳
دوران سالمندی همانند دوران کودکی یا جوانی، یکی از مراحل زندگی است با این تفاوت که دوران کودک و جوانی، سرشار از انرژی و تلاش، ولی دوران سالمندی، همراه با تحلیل قوا و کاهش میزان فعالیت های فیزیکی می باشد.
اگر چه در پرتو تحولات ناشی از انقلاب و به دلیل آداب و رسوم فرهنگی در جامعه ما، کهنسالان از جایگاه ویژه ای برخوردار هستند، اما این بدان معنا نیست که هیچ سالمندی از محیط گرم خانواده اش محروم نمی ماند، زیرا همه ساله، بر شمار سالخوردگانی که به آسایشگاه های سالمندان، در سراسر کشور مراجعه می کنند، یا از سوی اطرافیانشان به آنجا سپرده می شوند، افزوده می شود.
**جایگاه سالمندان در پرتو تعالیم اسلامی
برخلاف فرهنگ غرب، که وجود سالمندان را در خانواده ها، زائدهای مزاحم می پندارند و می کوشند برای آنکه آزادی های شخصی شان محدود نشود و مزاحمی نداشته باشند، به نحوی آنان را از محیط خانه و روابط خانوادگی دور کنند و به «خانه سالمندان» بفرستند، اسلام به آنان ارج می نهد و حرمت قائل است و به رعایت حقوق و احترام آنان سفارش کرده و به بهره گیری از تجارب و افکار پخته آنان تشویق می کند.
**حرمت بزرگترها
رعایت ادب و مقتضای حق شناسی نسبت به عمری تلاش صادقانه و ایثارها، گذشت ها، دلسوزی ها و سوختن و ساختن ها که بزرگان از خود نشان داده اند، آن است که در خانواده ها مورد تکریم قرار گیرند، عزیز و محترم باشند، به آنان بی مهری نشود، خاطرشان آزرده نگردد، به توصیه ها و راهنمایی هایی که از سر سوز و تجربه می دهند، بی اعتنایی نشود.
خود «بزرگسالی» و «سن بالا» در فرهنگ دینی ما احترام دارد. این سخن پیامبر خدا (ص) است: «مَنْ عَرَفَ فَضْلَ کبیرٍ لِسنّهِ فَوَقَّرَهُ، آمَنَهُ اللَّهُ تعالی مِن فَزَعِ یوم القیامه»؛ هر کس فضیلت و مقام یک «بزرگ» را به خاطر سن و سالش بشناسد و او را مورد احترام قرار دهد، خدای متعال او را از هراس و نگرانی روز قیامت ایمن می دارد.
اگر جوانان قدر پیران را نشناسند و به جایگاه آنان حرمت ننهند، هم رشته های عاطفی پیوندهای انسانی از هم گسسته میشود، هم از رأفت و عاطفه و تجربه سالخوردگان محروم میشوند، هم نشانه بی توجهی خود به ارزش ها را امضا کرده اند.
**تکریم والدین
سالمندان به طور عموم، از احترام برخوردارند، اگر پدر و مادر باشند که این وظیفه، سنگین تر و مسوولیت مضاعف است.
قرآن کریم از تندی و پرخاش نسبت به پدر و مادر پیر نهی می کند و به سخن نیک و لحن شایسته و خضوع و تواضع و گستردن بال رأفت در برابر آنان و خیرخواهی و دعا در حق آنان دعوت می کند.
ادب و احترام نسبت به پدر و مادر بزرگسال، آن است که آنان را به اسم، صدا نکنی، به احترامشان برخیزی، از آنان جلوتر راه نروی، با آنان بلند و پرخاشگرانه سخن نگویی، نیازهایشان را برآوری، خدمتگزاری به آنان را وظیفه ای بزرگ بدانی و از آنان در سن کهولت و پیری مراقبت کنی.
در حدیث است که امام باقر (ع) فرموده است: پدرم به مردی نگریست که همراه پسرش راه می رفتند و پسر به بازوی پدرش تکیه داده بود. پدرم تا زنده بود، با آن جوان به خاطر این بی حرمتی نسبت به پدرش صحبت نکرد.
به همان اندازه که آزردن آنان و «عاق» شدن، حرام و نکوهیده است و از آن نهی شده است، دل به دست آوردن و جلب رضایت و نیکی به آنان سفارش شده است و این خدمت گزاری، سبب بهشتی شدن فرزندان به شمار آمده است.
**انتقال فرهنگ
از عمده ترین راه های انتقال یک فرهنگ به نسل های آینده، رفتار پدر و مادر و مربیان است. کودکان، آنچه را در رفتار بزرگترها ببینند، از آن الگو می گیرند. احترام به بزرگترها و رعایت ادب و تکریم نسبت به سالخوردگان، اگر در عمل و رفتار ما تجلی یابد، فرزندان ما نیز، این فرهنگ را می آموزند و با همین آداب و سنن بار میآیند.
کسی که انتظار ادب و معرفت و حق شناسی از فرزندانش دارد، باید همین حالت را نسبت به پدر و مادر و بزرگترها نشان دهد، تا کوچکترها هم از او بیاموزند.
این یک سنت تاریخی و تأثیر و تأثر از اعمال و رفتار است، هر کس چیزی را درو میکند که کِشته است، اگر در حدیث است که «لا میراثَ کالادب» هیچ ارثی همانند ادب نیست که از بزرگان به فرزندان برسد، در این مورد هم مصداق می یابد.
امام علی(ع) فرمود: «وَقِّرُوا کبارَکُمْ، یُوَقّرْکُمْ صِغارُکُم»؛ به بزرگانتان احترام کنید، تا کوچکترها هم به شما احترام کنند.
مهم ترین درس تربیتی، آن است که با عمل داده شود، کودکان نیز مستعدترین شاگردانی اند که «درس های عملی» را با دقت، از رفتار ما می آموزند. اگر ما به سالمندانمان احترام نگذاریم، از خردسالان و نوجوانان چه انتظاری داشته باشیم که با سالخوردگان و خود ما با احترام و تعظیم و تکریم، برخورد کنند؟
جای سالمندان، پیش از آنکه در «آسایشگاه ها» و «سرای سالمندان» باشد، کانون گرم و بامحبت خانه ها است، تا چراغ خانه روشن بماند و محور تجمع و الفت افراد گردند و از اندیشه آنان نیز استفاده شود.
بالاخره آنان، حاصل یک عمر، تجربه و چشیدن سرد و گرم روزگارند و می توانند «مشاور» خوبی در تصمیم گیری های زندگی باشند.