– مطالعه تاریخ ادوار ایران – تاریخ اگر بدون غرض و بر حسب واقعیات نوشته شده باشد و دخل و تصرفی شخصی به هر دلیل در آن صورت نگرفته باشد جذاب و خواندنی است و آدمی را از اوضاع و احوال روزگاران و زمامداران هر عصر و خدمات و یا غفلتها و خیانتهای آنها آگاه میسازد. عصر قاجاریه دورهای از ایران با زمامداران خاصی است که وقایع نگاران به گونههای گوناگون به بررسی و تحلیل مسائل آن دوران پرداخته اند.
– ازدواجهای سلاطین قاجار: درباره هر یک از پادشاهان قاجار و حرمسراهای آنان آنچه مسلم و غیر قابل انکار است و اکثر تاریخ نگاران به سهولت به آن پرداخته اند زن بارگی آنان و تعدد زوجات در افراد این سلسله است کمااینکه فتحعلیشاه قاجار بابا خان آنطور که نوشته اند دارای ۲۰۰ دویست زن رسمی و عقدی و صیغهای بوده و تعدادی ۲۰۰۰ دو هزار فرزند پسر و دختر و مواجب بگیر خزانه دولتی بودهاند به طوری که در شبی وقتی ۴ زن بابا خان وضع حمل و ۴ فرزند بدنیا میآورند و خبر زایمان آنها را به سلطان میدهند، میگوید: ای کاش یکی میزائید و لطفعلی خان به دنیا میآورد! همچنین دوستعلی خان معیر در اسناد تاریخی دوره قاجار اشاره کرده است که وقتی ناصرالدین شاه
در حضرت عبدالعظیم توسط میرزا رضای کرمانی کشته شد در همان موقع دارای ۸۵ زن عقدی و صیغهای و ۲۷ بیست و هفت فرزند بود که از جمله فرزندان مقتدر و قلدر او سلطان مسعود میرزای ظل السلطان از عفت السلطنه دختر صارم الدوله بود. حقوق حرمسرا و زنان و فرزندان ناصرالدین شاه را اداره گمرک فراهم و به وسیله اعتماد الحرم برای زنان و فرزندان شاه میفرستاد. و ظل السلطان همان کسی بود که وقتی یکی از اهالی اصفهان در زمان حاکمیت او در اصفهان و ظلم و جوری که بر او رفته بود از ناحیه ظل السلطان اقدامی نمیبیند مرقومهای به پدرش خاقان اعظم ناصرالدین شاه مینویسد و به تهران ارسال میدارد. پدر (ناصرالدین شاه) وقتی دستور اقدام نامه را به ظل السلطان مینویسد و نامه بدست ظل السلطان در اصفهان میرسد، طرف شاکی را احضار کرده ابتدا از شهامت و دل و جرئت او تعریف و تمجید و سپس به عمال و خدمتکاران جلاد خود دستور میدهد که جگر او را درآورده نزد او بیاورند و این بیرحمی و قساوت در کشتن کسی که به دنبال حقجوئی از حق و حقوق خود بوده است انجام میشود البته اینگونه اتفاقات و بریدن دست و گوش و بینی و بیرحمی درباره مردم به وسیله عوامل آن روز و ظلم و جور بیحد و حصر از جمله اتفاقات معمول و مرسوم روزانه بود بطوریکه وقتی گزمهها بینی افراد با صطلاح مزاحم نظم آن زمان را با بیرحمی تمام به عنوان تنبیه میبریدند بینی همان آدم بینوا را در سینی و مجمعی گذاشته در انظار و محلها میگرداندند تا به حساب خود زهره چشمی از مردم بگیرند و کسی در برابر آن همه ظلم و بیعدالتی و خفقان دم بر نیاورد.
– توضیح برخی اصطلاحات و واژگان :
تمغاچی: به معنی مأمور وصول باج و خراج در دوره ایلخانان مغول که مأمور این کار پس از وصول باج و خراج اسناد مربوط به آن را مهر و موم میکرد.
– تنباکو: یکی از گیاهان قابل تدخین که اصل ان از آمریکا وارد کشور ما شده و در جاهای دیگر هم دیده میشد در کشور ما حدود ۶۰- ۷۰ سال قبل رسماً در باغات کشت میشد و اداره دخانیات و مأمورین آن نظارت بر کشت آن داشتند و برای کشت آن مالیات میدادند.
– تناسخیه: افرادی که یکدیگر را قبول نداشته و اعتقاد به روز حشر و ارواح ندارند و میگویند روح هر کس ممکن است در جسم فرد دیگری حلول کند و انتقال یابد.
– توتم و توتمیزم: اعتقاد داشتن به برکات و مبارکی بعضی از درختان یا حیوانات و احترام و تقدیس آنها که در قدیم در بین برخی از اقوام رواج داشت که برای یک درخت یا حیوانی خاص احترام و ارزش زیادی قائل بوده و آن را وسیله حفظ و نگهداری خود و خانواده خود میدانستند. دکتر شریعتی قلم را توتم خود میدانست و برای آن ارزش زیادی قائل بود!
– جاغر یا ژاغر : به معنی چینه دان مرغ است که شامل کیسهای بین حلقوم و معده مرغ میباشد، در فارسی که ما کلمه حوصله را زیاد به کار میبریم به صورتی که حتی یک کودک خردسال هم گاه از او میشنویم که میگوید حوصله ندارم .. به معنی چینه دان مرغ است.
– جناغ: استخوانی در جلو سینه مرغ و به شکل عدد ۷ میباشد که با آن در مجالس خانوادگی شرط بندی هم میکنند که باید طرف وقتی چیزی را از کسی که با او شرط بسته است میگیرد! بگوید: یاد.. یعنی یادم هست که با تو شرط بندی دارم تا نبازد!
– تیفوس یا تیفوئید: یکی از بیماریهای خطرناک و کشنده و واگیر دار که توسط شپش منتشر میشود علائم و عوارض آن شامل خفگی – کوفتگی اعضاء بدن و سردرد – کمر درد – سرگیجه و تهوع و تب شدید و هذیان گوئی است. در سمنان هم بعد از شهریور ۲۰ به شدت مردم را دچار کرد که شادروان دکتر پانگراتف پزشک روسی مقیم سمنان در معالجه مردم خیلی فداکاری و بسیاری از افراد و کودکان را از مرگ حتمی نجات داد.
– تعریف متل :داستانهای کوتاه فولکلوریک را متل گویند. شادروان دکتر معین – افسانهها و داستانهای کوتاه را متل تعریف میکند و در این معنی گفته است که متل عبارت است از ضربالمثلهای داستانی که گاهی به شیوه کنایه و شوخی به زبان جاری به کار میرود. هنگامی که این ضربالمثلهای کوتاه گسترش یا به تبدیل به متل میشود. مجموعهای از فرهنگ مردم شامل آداب و رسوم – سنن و اعتقادات- موسیقی – برگزاری جشنها و سوگواریها همینطور انواع چیستان – متل – ضربالمثل– (متلهای کوتاه) قصه – افسانه ? اسطوره – آهنگ – نمایش – شبیه سازی – شعر و ترانه مجموعاً فولکلور نامیده میشود.
– آقا گفته هفت انداز بپزید! بازرگانی به وسیله غلام خود به بانوی خانه پیام فرستاد که برای شب شش انداز بپزد! غلام که تا آن روز نام این خورش را نشنیده بود گمان برد که شش انداز غذائی در حد مصرف شش نفر باشد و حتماً ارباب او را به حساب نیاورده است. پس خاتون را گفت که آقا فرموده برای شب هفت انداز بپزید!
– آی صاحب بزغاله : مردی بزغالهای یافت به او گفتند واجب است که در معابر ندا دهی تا اگر مالکی دارد بیاید و گم گشته خویش بستاند! مرد در شوارع فریاد میزد ای صاحب… و کلمه بزغاله را آهسته میگفت و مقصودش اینکه هم به واجب شرعی عمل کرده باشد و هم مالک بزغاله نشنود که نمونه اینگونه تمثیلها در بین مردم وجود دارد.
– از نان و گوشت بگو: حاج ابراهیم اخوی که سیدی جلیل القدر و سلیمالنفس بود در دوره اول مجلس شورای ملی وکالت داشت و همواره نگران وضع معیشتی مردم بود و هر گاه که یکی از وکلا درباره معضلات جامعه و امور عمرانی شهرها و ولایات صحبت میکرد و انتقاد مینمود، سید به یاد سختی و گرفتاری مردم و تنگی نان و گوشت اهالی میافتاد و از عسرت و فقر آنها ناراحت شده به وکیل سخنران میگفت: از نان و گوشت بگو!
– استفاده از مدارک و مقاتل معتبر: هنوز شرح و وقایع کربلا و رشادت و فداکاری یاران حسین (ع) و شهادت و جانفشانی آنها در مجالس و محافل روضه خوانی تا پایان ماه صفر ادامه دارد و همچنان ارادتمندان نهضت حسینی تشنه شنیدن حقایق و واقعیات کربلا و شهیدان راه حسین هستند. بجاست که در شرح وقایع کربلا از اسناد و مدارک مستند زیر و نقل آنها برای مردم استفاده شود.
۱- لهوف ابن طاووس ۲- کتاب جودی ۳- کتاب جوهری ۴- کتاب جامع طریق البکاء تالیف ملاحسین بن ملا عبد سهرابی متخلص به گریان در مصائب آل عباعلیهالسلام کتاب تذکره الحال- اشارات شرح وقایع کربلا و مناقب ابن شهر آشوب!
توضیح چند واژه و موقعیت کاربردی آنها:
تلخک – دانه تلخ گیاهی است که در مزارع گندم و در کنار گندم میروید و از آبی که به گندم میدهند سیراب میشود. دانههای تلخک را باید از گندم جدا کرد زیرا اگر به همراه گندم آرد شود با تلخی فوق العادهای که دارد باعث سردردهای شدید و سرگیجه میشود تلخک در معنی خنطل هم کاربرد دارد.
– برغول– گندم نیم کوفته است که با آن آش و سوپ درست میکنند. مردم این واژه را بلغور تلفظ میکنند.
برک– نوعی پارچه خود رنگ از پشم شتر یا کرک بز که پس از رشتن این پشمها با نخ آن پارچه نسبتاً لطیفی بنام برک میبافند و با آن لباس زمستانی میدوزند در گذشته سنگسر (مهدی شهر) سمنان که مرکز دامداری و حشم داری عمدهای بود پارچههای برک فراوان بود حالیه در خراسان پارچههای برک بافته و عرضه میشود.
بقیه السیف: به کسانی اطلاق میشود که در جنگ و نبرد و اختلافی جان سالم به سلامت برده باشند بنابراین بقیه السیف به باقیمانده سپاهیان شکست خورده که دیگر کسی به آنها کاری ندارد اطلاق میشود.
ترمه – نوعی پارچه لطیف و گرانبها با نقش و نگار خاص و به خصوص با نقش بته جقه که از کرک لطیف بافته میشده طرافداران زیادی داشت. ترکمههای کشمیر و کرمان شهرت و معروفیت خاصی داشت.
– تصحیف چیست ؟ تصحیف خطا کردن در نوشتن – تغییر دادن و کم و زیاد کردن نقطهها در کلمهای مثلاً محرم به صورت مجرم درآید.
هر کجا محرم شدی دست از خیانت باز دار
ای بسا محرم که با یک نقطه مجرم میشود
– نصاب برای یادگیری واژگان : نصاب آموزش تعلیمی برای یادگیری واژگان است که در گذشته در مدارس و مکتبها مرسوم بود که البته یاد گرفتن واژهها دشوار بود و نیاز به توضیحات پا ورقی داشت. اینک به نمونهای از نصاب واژگان که کلمات در بیتها معنی شده است میپردازیم :
جمیل است زیبا قبیح است زشت
رمق تندرستی طبیعت سرشت
حمیم آب گرم است و یحموم دود
لطا دوزخ و خلد و جنت بهشت
مشمس پرستنده آفتاب
محبوس است گبر و کنیسه کنشت
جماد آنچه ناید از او برگ و شاخ
نبات آنچه میروید از زرع و کشت
بد نیست به نمونهای از نصاب سمنانی هم اشاره کنیم:
بود پشکل نرم نامش پگر
همانگونه باشد جقر بند جگر
بود گرگ و رگ دیگ کوچک قلیف!
که هست جای سرگین کودک کنیف!
– کتاب امیر ارسلان : نقیب الممالک قصه گوی ناصرالدین شاه بود که به هنگام خوابیدن ناصرالدین شاه برای اینکه بخواب برود در یکی از اطاقهای مجاور محل خوابیدن شاه داستان امیرارسلان را با شیوه قصه پردازی ماهرانه و بیانی شیرین برای پادشاه بیان میکرد، به مرور این قصهها جمع آوری و به صورت کتابی به نام امیر ارسلان به چاپ رسید و منتشر شد. هنوز که ترجمه داستانهای گوناگون وارد ایران نشده بود و کتابهای چندانی در داستانسرائی و ترجمه در کشور نبود مردم به کتاب امیر ارسلان استقبال زیادی داشته و اکثراً آن را میخواندند.
– برخی اعتقادات : عدهای عقیده دارند که اگر شما در صبح اول وقت به یک گدائی برخورد کنید تمام آن روز را باید در انتظار باشید که آشنایان از شما بند شوند و یا از شما وجه دستی بگیرند!
– ماه مهر و هزینه سنگین اولیاء خانوادهها – امسال هر کسی که برای ثبت نام فرزندان خود به هر مدرسهای مراجعه میکرد مواجه با دریافت مبلغی سنگین برای ثبت نام فرزندان خود میشد که یکی از اولیاء در پرسشنامه برای ثبت نام فرزندش اینطور نوشت.
ماه مهر هم مهی پر از خبر دست
چه خبر بلکه هر خبر خطر است
خطرش ثبت نام فرزندان
در دبستان که سخت دردسر است
جیبهایت همه شود خالی
بهر یک مدرسه که پر ضرر است!
– فرزندان را نباید ناز پرورده باز آورد تا خود بتوانند روی پای خود بایستند و خود را اداره کنند و همواره در ناز و نعمت پدر و مادر نباشند.
چو فرزند خود را بداری به ناز
کجا خود تواند شود بینیاز
– فرق آدم زنده و مرده از نظر قدیمیها : در حرفهای عامیانه قدیمیها کلی مطلب و تجربه نهفته است چه این افراد به عینه همه چیز را دیده و با آن برخورد کرده اند مثلاً درباره آدم زنده و مرده گفته اند که : آدم زنده نان خالی میخواهد! و آدمی که مرد نان و حلوا! یعنی آدم زنده با نان خالی خود را اداره میکند و اگر امکاناتی نباشد دم بر نمیآورد ولی وقتی که مرد هزینههای گزاف و مختلفی دارد که از جمله سادهترین آنها نان و حلوا و خرما و غیر و ذالک است.
نویسنده : فرهنگ شکوهی