این خاطره توسط نعمتالله عبدوس، گویشور فرهنگ عامه سمنان نقل شده است.
در گذشته، مردم به صورت خودجوش برای اباعبدالله الحسین(ع) عزاداری میکردند.
عزاداری اباعبدالله الحسین(ع) در تکیه ناسار سمنان [مربوط به دهه پنجاه] چنین بود که مردم از مردم و زن و پیر و جوان، از اول ماه ذیالحجه بدون دخالت هیچ مجموعه دولتی و مدیریتی از بالادست به صورت خودجوش محله و مساجد و تکیهها را تمیز میکردند. اکثر تکیههای سمنان دارای چادر بودند که زنها دور هم مینشستند و این چادرها را پهن میکردند تا اگر پارگی در چادر وجود دارد آن را بدوزنند و مردها هم اگر چادر خراب میشد به تعمیر آن میپرداختند.
جوانانی که قدرت بازوی بیشتری داشتند با مستقر کردن تیرهای چوبی در فضای باز تکیهها چادر را روی آن علم میکردند. مردم با این کارها، محل را برای عزاداری و ایام ماه محرم و صفر آماده میکردند. مردم تمام محوطه را سیاهپوش میکردند و حتی روی دیوارهای داخل چادر فرشهایی را نصب میکردند.
در داخل تکیهها با گل جایی را برای روشن کردن شمع میساختند. جامهای مسی بزرگی که حداقل ۵۰ تا ۶۰ لیتر آب در آن جای میگرفت را بر سر تکیهها میگذاشتند و چندین کاسه کوچکی که از جنس برنج بود و یک علامت دست داخل آن نصب شده بود را با زنجیرهای کوچکی به جام بزرگ نصب میکردند. این جام مظهر رفع تشنگی و یاد امامحسین(ع) بود که عزاداران از آب آن در موقع تشنگی، مینوشیدند.
هر تکیه یک دسته کوچک برای عزاداری داشت و برای عزاداری به تکیه دیگر میرفت و آخر پنج الی شش دسته در یک تکیه جمع میشدند و به عزاداری میپرداختند. از عزاداران حسینی که در حال زنجیر و سینهزنی بودند با شیر و میوههای آن فصل پذیرایی میشد و هرشب یک تکیه میزبان عزاداران تکیههای دیگر بود و وقتی عزاداران در آن تکیه جمع میشدند مردم آن محله با شیر و میوههای هر فصل مانند: انار، انجیرخشک، شلهزرد، سمنو، انگور… و خلاصه نذرهایی که کرده بودند از عزاداران پذیرایی میکردند.
دستهها از اول شب محرم تا روز یازدهم محرم ادامه داشت. زنجیرزنی، سینهزنی و روضهخوانی از جمله برنامهها بود. دستهها بعد از نماز مغرب و عشاء آغاز و تا ساعت ده، یازده شب ادامه داشت. البته دستههای روز تاسوعا و عاشورا از ساعت ۹ صبح تا شب پس از برگزاری شامغریبان ادامه داشت.
اما برسیم به ماجرای تعزیه در سمنان.
تکیه ناسار به عنوان قدیمیترین تکیه سمنان است که در مرکز و جوار بازار بزرگ سمنان قرار دارد. ناسار در زبان سمنانی به (سرتخت) مشهور هست. سکویی به مساحت ده در ده در وسط تکیه ناسار برای اجرای تعزیه وجود داشت، که به تخت معروف بود. این سکو صحنه اجرای نمایش بود. از اول تا یازدهم ماه محرم تعزیه در روی این سکو اجرا میشد. تعزیهها اصولاً بعدازظهر تا قبل از نماز مغرب و عشاء اجرا میشد. البته در روز تاسوعا و عاشورا تعزیه تا قبل از اذان ظهر تمام میشد. در برگزاری تعزیهها استثنایی هم وجود داشت.
در فصل زمستان تعزیه صبح شروع و تا ظهر ادامه داشت و در فصل تابستان تعزیهها از بعدازظهر شروع و تا قبل از اذان مغرب و عشاء تمام میشد. افرادی که در تکیه ناسار دارای غرفه بودند و در حال حاضر آن غرفهها دیگر مغازه شدهاند. برای دیدن تعزیه غرفههای خود را تمیز میکردند و با خانوادههای خود و وابستگان نزدیک برای دیدن تعزیه در غرفهها مینشستند. افرادی که غرفه نداشتند دور سکو روی زمین برای دیدن تعزیه مینشستند و تعداد آنها بین دو تا سه هزار نفر بود. مردم تمام فضا را سیاهپوش میکردند. حتی فرشهایی را بر روی دیوارهای فضا برای تزئین میزدنند اما سقف تکیه با شیروانی پوشیده شده بود و چادر نمیزدنند.
یک طائفهای به نام شبیهساز که مقیم مقبره طوطی بودند هم مختص کار گریم بودند. این افراد همه مردانی را که میخواستند در تعزیه نقش بازی کنند را گریم میکردند. حدوداً ۱۰۰متر بالاتر از تکیه ناسار کوچه صبوران بود که در این فضا گریمورها شخصیتها را با توجه به ابزار و لوازمی که داشتند برای نمایش تعزیه آماده میکردند. طبل، شیپور، شال سبز، ابا و قبای سبز و قرمز، چکمه به رنگ قرمز یا سفید، نخ، کلاهخود، نیزه، شمشیر، خنجر، همیان، سفره چرمی، گرز، سپر، بیرق سیاه زریدوزی شده، دستمال عقال، مقنعه، روبند، مانتوهای بلند و شمشیر فرق(شمشیر اختصاصی برای نقش حضرت علیاکبر) از جمله وسایل برای اجرای تعزیه بود.
شبیهسازان باتوجه به تعزیهای که قرار بود اجرا شود افراد را آماده میکردند. گروهی از افراد در نقش امامخوان (گروه مثبت) و گروهی از افراد در نقش اشقیاخوان (منفی) بازی میکردند.
در تعزیه گروههایی مانند: شهادتخوانان، بچهخوانان، مخالفخوانان، کارگردانان و… به ایفای نقش میپرداختند. ملا عباسعلی عندلیب در نقش علیاکبر، ملا یدالله عندلیب در نقش سکینه و رقیه بازی میکردند. در مقابل آنها ملا عبدالرسول رهبر در نقش شمر، یزید، ابنزیاد و ابنسعد و ملاعبدالعلی رهبر در نقش منفی بازی میکردند. خاطرم هست ملا عبدالرسول رهبر در یک تعزیهای که نقش شمر را بازی میکرد و در حال چرخاندن گرز در بالای سر خود بود، گرز بر سرش خورد و موجب مرگش شد.
در تکیه ناسار در اول روز محرم تعزیه حرکت امامحسین(ع) از مدینه و وداع با اهل بیت و اهالی، روز دوم مأموریت مسلمبنعقیل به کوفه و ماجرای اهالی بعدی و شهادت مسلم، روز سوم تعزیه طفلان مسلم و داستان غمانگیز آنها و کشته شدن آنها، روز چهارم نمایش چهار سردار یا تعزیه حربنریاحی، [چهار سردار عبارتند از امامحسین (ع)، حر بن ریاحی، شمر و حضرت ابوالفضل(ع)]، روز پنجم تعزیه حضرت علیاکبر(ع)، روز ششم تعزیه حضرت قاسمبنحسن(ع)، روز هفتم تعزیه طفلان حضرت فاطمه، روز هشتم تعزیه حضرت ابوالفضل(ع)، روز نهم تعزیه حضرت علیاصغر(ع) و تیر خوردن آن طفل معصوم، روز دهم تعزیه روز عاشورا و شهادت امامحسین(ع) و روز یازدهم حرکت اسراء از کربلا به کوفه و از کوفه به شام اجرا میشد.
افراد از روی دفترچه کوچکی که بیاض یا دفترچه فرد نام داشت اشعار تعزیه را میخواندند. آن اشعار بسیار ساده، قابل فهم و به تناسب زمان و تطبیق با جریان تاریخی کربلا تهیه شده بود. افرادی که برای نقشهای مختلف انتخاب میشدند از چهره و صداهای خاصی برخوردار بودند. عباس عبدوس که در آن دوران نقش شیر را بازی میکرد در روزهای عادی هم به عباس شیر مشهور بود.
البته شیر در اکثر تعزیهها بود. شیر روی زنبه (چوبی بود برای حمل مصالح) که از قبل رویش را با پارچه پوشانده میشد، مینشست و دو نفر این شیر را که در یک دستش یک کیسه کاه و یک دستش خشتخام بود به داخل تعزیه میآوردند و به صورت ثابت در کنار سکو تعزیه حضور داشت. این شیر کاه را بر سرش میریخت و خشت را هم بر سرش میزد و نعره میکشید و این حالت تعلم و تأثر بابت کشته شدن یاران امامحسین(ع) را نشان میداد.
افراد اسبهای خود را از قبل میشستند و با توجه به سرنشین تزئین میکردند. مثلاً اسب امامحسین(ع) سفید بود. صاحبان، اسبهای خود را تا میدان تعزیه همراه با سرنشین همراهی میکردند و بر این اعتقاد داشتند آنها هم صوابی را در این راه کرده باشند و خیلی از افراد هم کبوترهای خود را اهداء میکردند. هر تعزیه سه الی چهار ساعت طول میکشید و در میان تعزیه وقت استراحت هم داده میشد.
افراد نذریهای خود را که شامل شکلات، نقل، بخسمات، شیرمال و… بود را در بین تماشاچیانی که دور سکو نشسته بودند پخش میکردند و با کتریهای مسی بزرگ شیر بین افراد توزیع میشد. در منازل و تکیهها نذرهایی مانند برنج یا آبگوشت با نانخانگی داده میشد و هیچکس گرسنه به منزل باز نمیگشت. همینطور هر شب فضا توسط مردم برای روز بعد تمیز و آماده میشد. من از مادرم شنیدهام که قدیمها در سمنان خانمها هم در منازل تعزیه داشتند. البته آنها فقط نقشها را میخواندند. زنان در خانه جمع میشدند و ملا بلقیس، ملا صغری، ملا شاهزینب نامهایی نقشها را میخواندند. نقش زنان را در محافل عمومی بسیار مهم و موثر بود. زنان نقش مهمی را در گرم کردن شیر، چای، طبخ غذا، و نان نذری، نان خانگی، پختن آش و سمنوی نذری، شستشوی محله و نظافت و آمادهسازی فضا برای اجرای تعزیه داشتند.
این مطلب پیش از این به اهتمام اعظم سالار در مجله کومشه به چاپ رسیده است.
مطالب مرتبط: